درد جانگدازتبعید شد گان
اسکاري اسکاري

درياي ز هم گسسته اي هستيم
توفان زده حال خسته اي هستيم
تصوير دهنده جدايي ها
 ما آينه شكسته اي هستيم
.

 

به هر در جستمش در بر رخم بست
چو افتادم ز پا بگشود در را
منم سهراب سرگردان كه بر خاك
به وقت مرگ مي بيند پدر را
.

 

باز اين باغ پريشان شده پر مي ريزد
 زودتر آن گل جان سوخته تر مي ريزد
 بر پاييز همين ا
ست كجايي اي باد
سبدي پر كن از اين باغ كه بر مي ريزد
.

مها جرومهاجرت  

بيستم ژوئن “روز جهانى آواره گان” است ، روزى كه در آن همه مردم جهان فراخوانده مى‌شوند تا به انسانهايى بيانديشند كه مجبور به فرار از ميهن خود شده‌اند. بيست و ششم ژوئن،  “روز جهانى مبارزه با شكنجه” است و روز پشتيبانى از كسانى كه شكنجه ديده‌اند. بسيارى از آواره گان و پناهند هگان تجربه هاى سختى را پشت سر دارند كه تاثير خود را بر روان آنها نهاده است. عرضه كمك روان درمانى به آنان يكى از هدفهاى سازمانهاى حقوق بشر است.   مجمع عمومى سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۰ روز بيستم ژوئن را روز آواره گان ناميد. هدف از برگزارى مراسم گوناگون در اين روز، از كنسرت موسيقى راك و كلاسيك گرفته تا كنفرانس و جلسه سخنرانى، از خاطر نبردن آواره گان و پناهند هگان، پشتيبانى از آنان و ارج نهادن بر شهامتشان است.  در روز جهانى آواره گان جايزه‌اى به نام نانسن نيز به شخصيت يا گروهى اهدا مى‌شود كه خدمت برجسته‌اى به آواره گان و پناهنده گان كرده باشد. نام جايزه نانسن برگرفته از نام دانشمند ناروى فريديف نانسن است كه در سال ۱۹۲۱ به عنوان نخستين كميسر عالى پناهند ه گان سازمان ملل متحد منصوب گشت.

آوا ره گان و پناهند هگان بخشى از جمعيت جهان‌اند كه به خاطر جنگ يا تعقيب سياسى يا ناهمخوانى با هنجارهاى جامعه اى كه از آن برخاسته اند، مجبور به گريختن از وطن خود شده‌اند تا در جايى ديگر مامنى بيابند. در بسيارى مواقع پناهجو بى هيچ پول و وسايل است، تنهاست با لباسى كه بر تن دارد، كنده شده از خانواده، دوستان، جامعه، فرهنگ و زبان خود.

 هر آواره و پناهنده‌اى بارى از تجربه‌هاى تلخ را بر دوش مى‌كشد، تجربه‌هايى چون ا حساس بيگانگى در ميهن خود، زند گى مخفيانه پر هراس در وضعيت خفقان و د يكتاتورى، زندان، شكنجه و جنگ.  براى بسيارى از جلاى وطن شده گان ، راهى كه براى فرار از مرز كشورشان پيموده‌اند نيز تجربه‌اى بوده كه آسيبى عميق بر روانشان وارد آورده است. در قرن بيست و يكم هم هنوز در بيش از ۱۳۰ كشور جهان انسانها را شكنجه مى‌كنند. اوج شكنجه را در زمان جنگ، در مناطق بحرانى و در كشورهاى ديكتاتورى مى‌بينيم. قساوتهايى كه گروهى از انسانها مى‌توانند نسبت به گروهى ديگر روا دارند هيچ گونه مرزى را نمى‌شناسد. حتى كودكان و نوجوانان قربانى شكنجه و بدرفتارى مى‌شوند. پژوهشها نشان مى‌دهند كه بيست تا بيست و پنج درصد فراريانى كه در اروپا پناه جسته‌اند، شكنجه شده‌اند.

شاعران و اهل قلم ونویسند گان جلای وطن کرده ما ، که خود تبعید را برنگزیده اند ، بلکه به آنان تحمیل شده است ، در غربت نیز د می از یاد وطن غافل نبوده و نیستند. و به راستی که درد غربت بد دردی است.

نادر نادر پور شاعرجاودانه ونامدارزبان پارسي  گفته است : " وقتی در وطنم بودم و همه پنجره ها را می بستم هنوز می توانستم با گوش درون ، جزئی ترین ارتعاش خیابان را بشنوم. در غربت اگر پنجره ها را بگشایم ، ناشنوا باقی می مانم. صدا را می شنوم  ، اما صدا به من ربطی ندارد. میان من و کشوری که در آن زیست می کنم ، گسستی هست. این است غربت."

مسئله پناهند ه  گان سیاسی در د نیا اهمیت ویژه ای پیدا کرده است. هزاران هزار   ،صدها هزارومليونها آواره  در اقصی نقاط جهان ، به علت ترس و وحشت از رژیم  هاياستبداد ، به طرق مختلف خارج گردیده اند تا جان خود را نجات دهند.   

در اثر پیدایش بحران بدنبال بحران و جانشین شدن تضادها و منازعات کهنه با تضادها و منازعات نو ، جهان نتوانسته است پیامدهای یک موج پناهنده را در خود جذب کند ، پیش از آنکه برای موج د یگری آماده شود.

باید قبول کرد که پناهند هگی از اصول اولیه قانون بین المللی به حساب آمد و به مورد اجرا گذارده شد تا از استرداد اجباری پناهند هگان به میهن شان ممانعت شود.

جامعه بین المللی سیستم گسترده ای برای حفاظت و حمایت پناهند ه گان ایجاد کرده است که محور اصلی آن اداره پناهند هگان سازمان ملل است و اساس قانونی آن دو موافقنامه بین المللی است که به تصویب 100 کشور جهان رسیده است.  یکی کنوانسیون 1951 ژنو مربوط به وضعیت پناهند هگان است و دیگری پروتوکل 1967 . این مدارک ، پناهنده را اینگونه تعریف می کند :

 "  کسی که مجبور است در خارج پناهنده شود به دلیل ترس کاملا " موجه از اینکه در وطنش مورد آزار و اذیت قرار خواهد گرفت." علل فرار و پناهنده شد ن بسیار است. علت اصلی ترس است  ، ترس از جان خود و خانواده و ترس از آینده  ، دا ستانهایشان تشابهی د لخراش و غم انگیز داردوفقر ، نا امیدی ، بیکاری ، فشار و اختناق و جنگ و همه و همه د ست بهم داده اند.  تعداد ازآنها درخطر پاکسازی هاي نژادي قراردارند. هموطنانشان و گاه دوستان و بستگانشان بدون علت بازداشت شده اند. بهنگام فرار اغلب آسیب دیده اند و اموالشان را دزدیده اند. آنها نسبت به خود بی اعتنا هستند ولی برای تامین آینده فرزندانشان هر چه از د ستشان بر آید ، کوتاهی نمی کنند و در باره نزدیکانی که پشت سر گذارده اند دائما " نگرانند. در گزارش کمیساریای عالی  امور پناهند هگی سازمان ملل متحد می خوانیم که شمار پناهجویان کاهش یافته است ، که در بیست و پنج سال اخیر بی سابقه بوده است. دلیل این امر کاهش درگیریهای مسلحانه و بازگشت گروههای زیادی از پناهند هگان اهل سیرالئون ،ايران و  افغانستان به کشورشان بوده است. با این حال در این گزارش آمده است که کنترول شدید مرزها که در واکنش به وحشت از تروریسم انجام می شود ، مانعی در برابر پناهجویان بوده است. رئیس کمیساریای عالی پناهند گان می گوید ، تعصب نژادی ، ناسیونالیسم توام با خشونت و افراط گرایی هاي گوناگون همگی بذر عدم برد باری علیه مهاجران را پرورش می دهد. بر اساس آخرین آمار فدرال آلمان تعداد پناهند گان در آلمان به شش میلیون و هفتصد هزار نفر رسیده و نسبت به سال گذشته کاهش یافته است. حدود چهل در صد از متقاضیان پناهند هگی در آلمان وهالند از ناراحتی های روحی و تاثیرات بعد از آن رنج می برند.

از سال 2001 میزان تقاضای پناهند ه گی در 50 کشور صنعتی به میزان 49% کاهش یافته است. در سال 2005 در مجموع این کشورها 336000 درخواست پناهند گی به ثبت رسیده است که 15% کمتر از سال قبل می باشد. ازجانب ديگراقامت طولانی در اردوگاهها می تواند آثار سوئی در شخصیت و خلق و خوی پناهند  ه گان به جای گذارد. اقامت در اردوگاه روال معمول زند گی را بویژه در جوامع سنتی از هم می پاشد و عادات شخصی و نقش هایی که بر حسب وظیفه و رسوم ملی می بایستی فرد در رابطه با خانواده  و اجتماع ایفا کند ، مورد تهدید قرار می دهد و بهم می زند.  مرد ها از کار و کسب و زراعت باز می مانند و قادر به تاًمین معیشت خانواده نیستند.

زنها د ستشان از خانه داری و کار در باغچه و مزرعه کوتاه می شود. صاحبان مشاغل  مانند داکترو انجينر وکیل و معلم از فعالیت و پیشرفت محروم می شوند.  کود کان ناگزیرند از رفتار و وظایفی که مرسوم سن آنان است چشم پوشی کنند و خود را با محدودیت های محیط ارودگاه وفق دهند. در چنین شرایطی فرد پناهنده بخاطر وابستگی طولانی عمیقا متاًلم می شود و ا قامت طولا نی پناهند ه  گان د شواری مسئله را عمیق تر می کند. کشور میزبان و مردم محل ممکن است بار ازد حام پناهند هگان را برای یک مد ت کوتاه و گذرا بپذیرند ، اما حتی چنانچه از ابتدا نیز تازه واردین را با آغوش باز پذ یرفته باشند ، د یری نخواهد پائید که شروع به اعتراض و شکوه کنند که مهمانان ناخوانده زند گی را بر آنان تنگ کرده اند.

آثار این   برخورد ها را در انگلستان ، فرانسه ، آلمان ، دانمارک ، سوئد ن و هالند نسبت به پناهنده گان دیده ایم که به توهین و برخوردهای فیزیکی و مجروح شدن تعدادی از مهاجرين و خارجیان منجر شده است. 

دور نیست روزی که همه ی پرستوها برای همیشه به لا نه و کاشانه خود بازگردند و کلبه احزان منور و گلستان شود. نباید فراموش کرد که متاسفانه بسیاری از هموطنان پناهده ما در ايران وپاکستان  در وضع بسیار بدی بسر می برند و از ابتدایی ترین وسائل زند گی محروم هستند. بسیاری از کودکان و جوانان ، بدون غذای کافی و لباس زند گی می کنند و وضع بسیار اسف انگیزی دارند.

هنرمند و نویسنده نامدار آلمانی  برتولت برشت در باره نام مهاجرين ميگويد: 

« چه نارواست که ما را مهاجران نام نهاده اند، زیرا که این به معنی ترک دیارگفتگان است ، امٌا ما به اختیار ترک وطن نگفته ایم ، تا وطن د یگری اختیار کنیم ، نیز به سرزمینی نیامده ایم که هميشه ماند گار باشیم.

ما گریخته ایم  ـ  ما  راندگانیم  ـ  خانه سوختگان ـ  و کشوری که ما را بخود راه داده  ،  وطن ما نیست  ـ  تبعید گاه ماست. نگران و هرچه نزدیکتر به مرزهای میهن نشسته ایم ، در انتظار روز بازگشت و گوش بزنگ هر تغییری کوچک از آن سوی مرز  ، با بی تابی از هر تازه واردی پرسشها می کنیم ، بی آنکه چیزی را فراموش کنیم ، یا از خواسته ای بگذریم. ، یا از آنچه رخ داده  ، چیزکی ببخشائیم.

هر گز سکوت ساعتها فریبمان نمی دهد زیرا که ضجه ها از زندا نهای دور د ست بر می خیزد ، ما خود نیز جز ناله هایی نیستیم که اسرار تبهکاریهارا به این سوی مرز آورده ایم. هر یک از ما که با پا افزاری در میان مردم ظاهر می شود ، ننگی را آشکار می کند که امروز ما را آلوده کرده است. امٌا هیچ یک از ما اینجا نخواهد ماند ، آخرین سخن هنوز ناگفته مانده است.»

در هيج دورا نى از تاريخ، حتى در زمان جنگهاى جهانى هم، بشريت چنين دچار آوارگى، مصيبت و فلاکت نبوده است، در هيچ دورانى براى آنکه انسانها بخواهند درجايى زندگى کنند يا نکنند، چنين تاوان خونبار و مصيبت بارى نداده اند! هيج زمانى چهره جهان چنين خونين و غمبار نبوده است. درهيج زمانى گريز و فرار چنين به مردم تحميل نشده است! مردم گريزان از هيولاى حکومتهاى ديکتاتور و خونريز، فراريان از ستم مذهبى، قوانين ارتجاعى و قرون وسطايى، قربانيان فورى نظم نوينى هستند که بشريت را با شتاب بى سابقه اى به ورطه فلاکت و تباهى ميکشاند. پناهندگان قربانيان بلافصل زدوبندها و بده بستانهاى سياسى اند.

به اخبار وحشتبار پناهنده گى نگاه کنيد، به غرق شدن، طعمه کوسه شدن، در جنگلها رها شدن، در سردخانه ها و کانتينرها يخ زدن و اسير د ست باندهاى قاچاق شدن و سرانجامى که نمونه هايش هر روز تصوير مخوف زند گى پناهنده گى است.  

قريب به سه دهه جنگ خانمانسوز در افغانستان و حاکم شدن باندهاى فوق ارتجاعى و گانگسترهاى سياسى و مواد مخدر در اين کشور، ميليونها نفر از سر ناچارى و بمنظور حفظ جان و زندگى خود راهى کشورهاى اطراف و يا کشورهاى پناهنده پذير اروپايى و آمريکا و استراليا شده اند. بيشترين جمعيت اين انسانهاى بى سرپناه از همان سالهاى اول جنگ راهى کشورهاى ايران و پاکستان شدند و در همين کشورها با بيشترين بيحرمتى و تحقير و له شدن زير کار طاقت فرسا زندگى کرده اند. آنان را از بسيارى کارها محرم کرده و يک برخورد فاشيستى و نژاد پرستانه تمام عيار بويژه در ايران وپاکستان نسبت به قد مت حضورشان در اين کشورها، به آنان آشکارا روا داشته اند. صاحبان کار دستمزدهاى چندين ماهه آنان را تنها بدليل اينکه هيچ مرجعى براى دفاع از آنان وجود نداشته و ندارد، پرداخت نميکردند و يا آنان را دزد و قاچاقچى و آدمکش قلمد

زند گي رقت بار پناهنده گان دردانمارک

بر اساس قوانين دانمارک يک پناهنده فقط به اندازه نصف يک دانمارکی کمک های اجتماعی دريافت می کند. مجازات کسی که يک پناهنده را پنهان کرده باشد بسيار بالاست و پناهنده ای که در تعطيلات به کشور خود سربزند ممکن است د يگر اجازه بازگشت پيدا نکند. در دانمارک قانونی وضع کرده اند که به قانون 24 معروف شده است. طبق اين قانون اگر کسی با يک خارجی – غير از ناروی يا ايسلندی يا شهروندان کشورهای اتحاديه اروپا ازدواج کند - نمی تواند برای همسر خود – زن يا مرد – اجاز ه اقامت بگيرد. اگر دانمارکی که بخواهد با يک خارجی ازدواج کند و او را به دانمارک بياورد، بايد هردو 24 سال را تمام کرده باشند و همسری که در دانمارک است خانه و کار دايمی داشته باشد و در بانک 50000 کرون به ود يعه بگذارد. قوانين کار به نحوی تنظيم شده است که نه نيازهای پناهنده ، بلکه نيازهای دانمارک را با سوء استفاده از مشکلات پناهند گان تامين می کند.  نژاد پرستی آشکار که در فضای سياسی دانمارک موج می زند و برای دانمارک در خارج بد نامی هاي فراواني بوجود آورده است.

ملکه دانمارک برای مقابله با اين رسوايی بعد از انتخابات فرمايشاتی فرمودند  :ملت دانمارک ملت کوچکی است، مثل يک ده همه يکديگر را می شناسند، آدم می داند دوستش کيست و د شمن اش کيست. ما در باره هم زياد می دانيم و گاهی خيلی زياد. اين چيز مثبتی است ولی اين بدی را هم داردو آن اين که باعث می شود ما نسبت به خارجی مشکوک باشيم. اين چيزی است که حالا در دانمارک می بينيم. ما نفهميده بوديم که ورود مهاجرين ممکن است مساله زا باشد، ما فکر کرديم همه چيز می تواند به خوبی پيش برود، چون ما دانمارکی ها خيلی مهربان و نازنين هستيم. من خودم هميشه مشکوک بودم و فکر می کردم شايد دانمارکی ها آن قدر هم که خودشان می گويند مهربان نباشند، اين است که خيلی خوب است بحث باز داشته باشيم و همه چيز را زير قالین جارو نکنيم تا چنان بزرگ شود که روی آن کله پا شويم.  خلاصه اين که ما خودمان را خوب می شناسيم و ميدانيم خارجی ستيزيم و خوب است که صريح اين را بگوئيم و لابد مطابق آن هم عمل کنيم.  جالب اين که دانمارکی ها خود تا 85 در صد از نژاد خارجی هستند، وبه همين جهت در رسانه های خارجی گفته شده است نفرت کنونی از خارجی در دانمارک ناشی از عقده بی هويتی است. البته تحليل های روانشناسی اجتماعی که در حوزه هايی کارکرد دارد، در حوزه های د يگر به شد  ت گمراه کننده است. حقيقت اين است که ضديت با پناهنده مثل تشديد روحيه و منازعات مذهبی محصول نظمی است که همبستگی انسانی در آن به حراج گذاشته شده و انسان ها را در بازار آزاد مثل حيوانات وحشی به جنگ بقا به قيمت نابودی "رقيب " يعنی انسان ديگر واداشته است و عده ی قليلی هم در اين ميان سود سهام خود را تامين می کنند.
 سرنوشت پناهنده گان درکشورسوئد ن
نقش حزب نژاد پرست مردم دانمارک را در سوئد ن
حزبی به همين نام بازی می کند- حزب ليبرال مردم! يا فولک پارتی. اين حزب هم که در سال های پيش حد نصاب برای شرکت در پارلمان را از دست می داد، در انتخابات گذشته اين کشور با اتخاذ يک سياست به شد ت ضد مردمی که در حقيقت چيزی نبود به جز نفی کامل حق پناهند گی و سوء استفاده از موقعيت ضعيف مهاجران و پناهند گان برای وادار کردن آن ها به کار ارزان و موقت توانست آرای خود را بالا ببرد. يکی از شگردهای زشت اين حزب آن است که از تعدادی از اعضای خارجی خود برای تبليغ سياست های ضد پناهنده گی استفاده می کند که اين کار تنفر شديدی را ميان گروه هايی از خارجی ها به خصوص آمريکای لاتينی ها دامن زده است. مثلا يکی از اعضای آمريکای لاتينی اين حزب اخيرا رسما گفت بايد همه نوع کمک اجتماعی به پناهند گان قطع شود، کسانی که برای کار به اين کشور می آيند – چون به نيروی کار جوان نياز هست – بايد در عرض 5 روز کار بگيرند . د ستمزد آن ها بايد کمتر از د ستمزد خود کارگران سوئد نی باشد! چرا؟ معلوم نيست.

جالب اين که اين حزب مثل اغلب احزاب راست خود مدافع سياست هايی است که با تحميل تجارت نابرابر با کشورهای فقير به افزايش پناهنده اقتصادی و با تحميل جنگ به افزايش رقم پناهنده سياسی کمک می کند. سياست ضد پناهند گی در سوئد ن مخصوص اين حزب نيست و مثل بقيه جهان اين همه با همی است که اکثريت احزاب در رابطه با آن به ائتلاف های فراحزبی د ست زده اند.  در اين کشور هم در برابر پناهنده همه احزاب پارلماني، به جز يک حزب چپ، سياست همه با هم دارند و صابون حزب سوسيال دمکرات که اکنون حاکم است به تن پناهند گان خورده است که اکنون پشت سر هم حکم اخراج می گيرند، د ست به خود کشي، لب دوزی و اعتصاب غذا می زنند و سال ها به صورت غير قانونی بدون اجازه کار و مخفيانه در گوشه و کنار سوئدن زندگی فاجعه باری را می گذرانند.
 پناهنده ابزاري درد
ست سياسيون انگيلس
نشريه اکونوميست نوشته است
:

 حزب محافظه کار انگليس اخيرا پا ي خود را  جای پا جان هوارد نخست وزير استراليا گذاشته است. حزب هوارد نيز در سال 2001 در حال شکست بود که ظهور يک کشتی پر از پناهنده افغانی به دادش رسيد.  سياست قرنطينه کردن پناهنده گان در اردوگاه های خارج شهر و بلاهايی که دولت هوارد برسر پناهندگان آورد در جهان زبانزد است. اکونوميست نوشته است حالا هوارد ديگر، يعنی مايکل هوارد رهبر حزب محافظه کار انگليس همان سياست ها را برای انگلستان پيشنهاد می کند.  پيشنهاد هوارد نيز برای تدارک انتخابات آ تی است که محافظه کاران انگليس در آن با دشواری هايی روبرويند. درست است که تونی بلر يکی از منفورترين نخست وزيران تاريخ انگليس نام گرفته است ولی شانس ا و برای انتخاب از همه بالاتر بود. علت اين است که نفرت از او به علت سياست ها و دروغ هايش در مورد جنگ عراق است که حزب محافظه کار حامی اصلی آن بود و در حقيقت به کمک آن ها بود که تونی بلر توانست در مورد سياست های جنگی خود حتی به اکثريتی بالاتر از نخست وزيران قبلی در پارلمان دست يابد.
حالا هوارد در " جعبه جادويی" باز کرده است: کارزار ضد پناهند هگان و مهاجرين. اين جا هم ائتلاف " همه با هم " است. دولت بلر به اندازه کافی در اين کارزار پيش رفته است. به نوشته اکونوميست تعداد پناهجويان بين 2002 و 2003 از 84130 به 49405 تقليل يافته است. رقم سال 2004 باز کاهش پيدا کرده و به سطح 1995 رسيده است. اين نشريه نوشته است برنامه محافظه کاران اين است که از مدل استراليا و کانادا تقليد کنند که برای رقم پذيرش محدوديت تعيين کرده اند.
سه نوع مهاجر و پناهنده در نظر گرفته شده است: مهاجران اقتصادي، اعضای خانواده پناهندگان و مهاجرين، و پناهند
هگان سياسی. تعداد همه بايد به شد ت محدود شود.
اما مدل اصلی در اين سياست که در تمام اروپا و نيز ساير کشورهای پيشرفته از آن پيروی می شود اين است که در واقع سياست پناهند
گی و کنوانسيون ژنو در عمل زير سوال می رود و آن چه می ماند اين است با برنامه ريزی و به کمک شروطی از موقعيت آسيب پذير متقاضيان برای تامين نيروی کار ارزان در کشورهايی که به نيروی کار خارجی نياز دارند، و يا برای شکستن سطح دستمزد کنونی استفاده شود.
پيشنهاد هوارد تکميل سياست کنونی تونی بلر به اين شرح است: يک سيستم امتياز بر اساس کارهای مورد نياز کشور وضع شود و بر پايه آن متقاضی بگيرند. اما غير انسانی ترين ماده پيشنهاد هوارد اين است که د
يگر پناهند گان در انگليس مورد شنود قرار نگيرند بلکه آن ها را به اردوگاه های خارج بفرستند وپروسه در آن جا تکميل شود. اين امر البته به شدت از ورود پناهندگان به انگلستان خواهد کاست.
به نوشته اکونوميست وزير داخله در سايه محافظه کاران ديويد ديويس قبول کرده است که اين سياست برای کنوانسيون ژنو در مورد پناهندگان که در سال 1951 وضع شد خندق می کند، همچنين برخلاف توافقات گذشته اتحاديه اروپا و کنوانسيون اروپايی حقوق بشر است.
به نوشته اکونوميست
:

 تنها تفاوت طرح محافظه کاران و حزب کارگر به گفته وزير مهاجرت انگليس اين است که طرح حزب کارگر پناهند گان را به اردوگاه های قرنطينه مشابه استراليا نمی ا ندازد، البته وزير مزبور يادآوری کرده است موقعيت جغرافيايی استراليا اين امتياز را برايش فراهم کرده بود!
اکونوميست اضافه کرده است عليرغم همه لا
فزنی ها، حزب محافظه کار فقط می تواند تعداد مهاجرينی را که از قاره های ديکر می آيند کم کند و برای اين کار يک راه حل خيلی ساده وجود دارد: کاهش تعداد اجازه کار. ولی چطور بايد آن ها را مشخص کرد؟ .
اکونوميست توصيه می کند که می توان اين سيستم را وارد کرد ولی از قول جان پيلوت از موسسه توسعه و پرسونل می نويسد: اين شبيه مدل برنامه ريزی نيروی کار در دهه هفتاد است. و اضافه می کند اما محافظه کاران کسانی هستند که معتقدند دولت نبايد در تامين نيروی کار مداخله کند.
البته در مورد عدم د
خالت دولت دربازار کار و عقايد محافظه کاران سرمقاله نويس اکونوميست تعارف کرده است: محافظه کاران وجود دولت را فقط به يک دليل ضروری می دانند: تامين شرايطی که در آن بازار کار به بازار برده فروشی شبيه شود.
همه اين ها به يک معناست: خداحافظ کنوانسيون ژنو.
  بازار آزاد قرار است آزادی به فروش گذاردن خود -البته اگر چيزی برای عرضه داشته باشيد- و آزادی خريدن ديگران را -البته اگر سرمايه ای برای خريد ديگران داشته باشيد- تامين کند، و همبستگی انسان ها، کنوانسيون ژنو و هر چيزی که ارزش آدميزاد و کار او را بالا ببرد بزرگ ترين مانع برای اين نوع آزادی حساب می شود.

چرا با باغ اين بيدا د رفته ست ؟
بهاري نغمه ها از ياد رفته ست ؟
چرا اي بلبلان مانده خاموش
اميد گل شد
ن بر باد رفته ست ؟.

 

سحرگاهان كه اين دشت طلا پوش
 سراسر مي شود آواز و آغوش
به دامان چمن اي غنچه بنشين
 بهارم با
ش با لبهاي خاموش.

 

پرستوهاي شادي پر گرفتند
 دل از آبادي ما بر گرفتند
به راه شهرهاي آفتابي
زمين سرد پشت سر گرفتند
.

مشکل دايمي پناهنده درکشورآلمان

همزمان با برگزارى مسابقات جام جهانى فوتبال در آلمان، سازمان حقوق بشر پروآزدل سعى كرده هرچه بيشتر توجه افکار عمومى را به شرايط غير ا نسانى زند گى مهاجران در اين کشور جلب كند. در چند ماه اخير شعار اصلى دولت و رسانه‌هاى تبليغى در ارتباط با جام جهانى فوتبال در آلمان اين جمله بود: جهان، مهمان دوستان خود، اين جمله و تبليغي تلاش داشت تا چهره اى از آلمان در برابر خارجيان نشان دهد كه با آغوشى باز آ نها را مي‌پذيرد.
سازمان پروآزول با اشاره به اين جمله، بر اين واقعيت تأکيد دارد که در زمانى که تلاش مي‌شود تا اين چهره در بيرون تبليغ شود، خارجيان بسيارى در آلمان در بد
ترين شرايط زند گى مي‌كنند و در ترس دائم از خطر اخراج بسر مي‌برند. در اطلاعيه اين سازمان به 200 هزار نفر پناهند ه اي اشاره شده که در ليست اخراج قرار دارند. از اين تعداد بيش از 120 هزار نفر که ده  سال است در آلمان زند گى مي‌کنند و مي‌توان نتيجه گيرى كرد که ، آلمان قهرمان جهان در اخراج مهاجران است.

 در اطلاعيه ديگرى اين پرسش مطرح مي‌شود که آلمان دوست كدام خارجيان است؟ خارجيان فوق تخصص و ورزشکاران برجسته اى که مي‌توانند براى مسابقات جام جهانى به آلمان بيايند؟ يا انسانهاى گريخته از جنگ و بي‌عدالتي؟ تيم فوتبال برخى از اين کشورها به آلمان آمدند ، اما همزمان با آن، آلمان بسيارى از مهاجران آن کشورها را در ليست اخراج قرار داد ه است.  همزمان با بيانيه مطبوعاتي، سازمان پروآزول در ابتکار د يگرى اقدام به انتشار کارتي کرده است. اين کارت ، نشان مي‌دهد،  در حالى که در بخش اصلى چهره‌هاى نشان داده شده شاد و خندانند، در کارت سازمان پرو آزول اين چهره‌ها گريان و افسرده‌اند و اشاره‌اى است به واقعيت حاکم بر زند گى بسيارى ا ز مهاجران و خارجيان در آلمان.  اين کارت سر  خ را به نشانه اعتراض به سياست پناهند گى دولت آلمان نشان داده که با اين تيتر همراه است: کارت سر خبخاطر تاکتيک اخراج مهاجرين از آلمان. اين سازمان خواهان توقف اخراج مهاجران و تبد يل اجازه اقامت موقت به اقامت دائم است. آنها از مردم درخواست کرده‌اند در اعتراض به سياست دولت آلمان در برابر مهاجران اين کارت را امضاء و به آد رسهاى داده شده بفرستند.

تنشهاوواکنشها درفرانسه

موضوع مهاجرت دامن دولت فرانسه را گرفته است، پديده‌اى كه به يكى از مشکلات ‌ دايمى دولت فرانسه در زمينه مسايل اجتماعى بدل شده است.  مساله مهاجرت در فرانسه مي‌تواند براى هر دولتى در اين كشور سر و صدا ايجاد كرده و به مساله روز بدل شود.  اين بار " نيكلا ساركوزى" وزير داخله فرانسه با پيشنهاد لايحه مهاجرت گزينشى خود، اعتراض انجمن‌ها و نهادهاى بشردوست و برخى شخصيت‌هاى سياسى فرانسه را بلند كرده و آن را به يك مشكل براى دولت " دومينيك دو ويلپن" تبد يل كرده است.  لايحه مهاجرت ساركوزى كه به " مهاجرت گزينشى" معروف است، هم اكنون در مجالس ملى و سناى فرانسه در د ست بررسى است.  هزاران نفر از مهاجرين در فرانسه در اعتراض به تصويب اين قانون، د ست به تظاهرات گسترده‌اى در پاريس زدند.  معترضان معتقدند كه لايحه مزبور ناقض آشكار حقوق فردى انسانها است و باعث رشد پديده نابهنجار مهاجرت غيرقانونى خواهد شد.  طبق قانون پيشنهادى مهاجرت گزينشي، فقط خارجيانى كه داراى تخصص حرفه‌اى هستند، حق ورود و اقامت در فرانسه را خواهند داشت.  بر اساس اين گزارش، در زمان حاضر فقط پنج درصد از مهاجران خارجى در فرانسه را نيروهاى متخصص تشكيل مي‌دهد.  اين لايحه قانونى مهاجرت خانوادگى را نيز محدود به مقرراتى دانسته بر اين مبنا كه اگر فرد خارجى كه خود اجازه اقامت در فرانسه را دريافت كرده و در صدد است اعضاى خانوده‌اش را نيز به اين كشور منتقل كند، در وهله نخست بايد حداقل ۱۸ماه ساكن فرانسه باشد و ثانيا در اين كشور صاحب يك شغل مولد و حداقل د ستمزد در حدود ۱۲۰۰يورو در ماه داشته باشد.  مهاجران خارجى همچنين بايد حتما بعد از ورود به فرانسه زبان اين كشور را فراگيرند و به برابرى حقوق زن و مرد احترام بگذارند.  اين مقررات فقط براى ۱۰سال نخست اقامت مهاجران لازم الاجرا خواهد بود و با سپرى شدن اين مدت مقررات خود به‌خود منتفى مي‌شود. در حالى كه يك سال بيشتر به عمر دولت راستگراى همسو با رييس جمهور فرانسه باقى نمانده است، اين مساله دولتمردان را به چالشى نو انداخته و برون رفت از آن به يكى از دردسرهاى دو ويلپن و همراهان وى بدل شده است.  ساركوزى در برابر انتقاد بيشمار مخالفان از لايحه مهاجرت خود در مجلس ملى فرانسه دفاع كرد و آن را عادلانه و محكم خواند.

عملکرد نومحافظه کاران آ مريكا

چندي قبل هزاران مهاجر مقيم آمريكا در اعتراض به رد قانونى كه به‌مهاجران فرصت مي‌داد تا به تابعيت آن كشور درآيند، به‌خيابانها ريختند. آنان شعار مي‌دادند كه "ما خواهان عدالت هستيم." اين تظاهرات تقريبا در تمامى شهرهاى مهم آمريكا برگزار شد و شمارى از آمريكايي‌ها نيز به صف تظاهركنند گان پيوستند.

مهاجران در تظاهرات خود پارچه نوشته‌هايى را حمل مي‌كردند كه روى آنها نوشته شده بود، " رعايت كامل حق همه مهاجران"، "همه ما آمريكايى هستيم" و "ما خواستار عدالت هستيم".  آمار غيررسمى حكايت از آن دارد كه ۱۲ميليون مهاجر غيرقانونى درآمريكا زند گى مي‌كنند كه عمده آنان از آمريكاى لاتين روانه شهرهاى اين كشور شده‌اند. بخش عمده سخنرانان اجتماعات اعتراض آميز در شهرهاى مختلف آمريكا، به زبان اسپانيايى براى مردم صحبت مي‌كردند و مطالب سخنرانان انگليسى زبان نيز همزمان به زبان اسپانيايى ترجمه مي‌شد.  مجلس نمايندگان آمريكا لايحه‌اى را كه به اين مهاجران اجازه مي‌داد شانس خود را براى دريافت تابعيت بيازمايند، رد كرد. اين لايحه از سوى "جورج بوش" نيز پشتيبانى مي‌شد اما حتى اعضاى جمهوريخواه مجلس نيز با آن مخالفت كردند.

چنين مخالفتى با مهاجران در آمريكا تاكنون سابقه نداشته است، چرا كه تقريبا مي‌توان گفت به جز گروه ا ند كى سرخپوست كه عملا در كشورشان به حاشيه رانده شده‌اند، بقيه ساكنان كنونى آمريكا مهاجرانى هستند كه از د يگر كشورها خود را به اين سرزمين رسانده‌اند.  اين مهمانان قد يمى اكنون حاضر به پذ يرش مهمانان جديد نيستند.

  مهاجران اميد دارند با اين تظاهرات كه از سوى نهادهاى مدنى آمريكا نيز پشتيبانى مي‌شد، سناتورهاى سنا را براى بررسى مجدد اين لايحه تحت فشار بگذارند.  خبرهاى تاييد نشده حكايت از آن دارد كه گروهى از سناتورهاى آمريكا تلاش مى كنند تا ، مجددا اين لايحه را به بحث بگذارند.

 در واشنگتن پايتخت آمريكا "ادوا رد كندى" از سناتورهاى دمكرات، اين تظاهرات را به تظاهرات سياه‌ پوستان در چهل سال پيش به رهبرى " مارتين لوتر كينگ" تشبيه كرد. وى خطاب به تظاهركنندگان معترض گفت، قانونى كه همه مهاجران را مجرم فرض مي‌كند، نادرست است. كندى افزود: " آنها مي‌گويند حضور خود را در آمريكا گزارش دهيد و بعد اخراج شويد. ما مي‌گوييم گزارش دهيد و شهروند شويد".  اين سناتور دمكرات تصريح كرد: برخى فكر مي‌كنند حتى كشيش‌هاى مهاجر هم خلا فكار هستند، درحالى كه اين طرز فكر كاملا اشتباه است.  وى گفت: "اين تجمع و مساله مهاجرت درباره انسانهاى خوبى است كه به آمريكا مي‌آيند تا كار كنند و فرزندان خود را بزرگ كنند و به روياى آمريكا برسند". كندى گفت: "من و سناتور جان مك كين طرحى داريم كه قوي، عادلانه و براى آينده آمريكا است". اين سناتور د مكرات از تظاهركنند گان درخواست كرد تا اين طرح را مورد حمايت قرار دهند.

"جيم موران" سناتور دمكرات نيز خطاب به معترضان گفت: "چه كسانى د ست رد به سينه شما مي‌زنند؟ آنهايى كه آرزوى شما را رد مي‌كنند فكر مي‌كنند كه شهروند شد ن، بايد مساله اتفاقى يا مربوط به متولد شدن در اين كشور باشد. شماها هستيد كه مي‌دانيد سرنوشت شما اين است كه وضعيت آمريكا را بهتر كنيد و اگر شهروند آمريكا شويد، اين مهم را مي‌توانيد به ثمر برسانيد". وى افزود: اين افراد منطق ندارند و پيشنهاد پذ ير نيستند. آنها نمي‌فهمند كه با كشيد ن حصار دور آمريكا، اين كشور به اين جا نرسيده است. عزت آمريكا با اخراج پركارترين و ميهن ‌پرست ترين افراد ش بد ست نيامده است.  " آلبرت وين" نماينده د مكرات مجلس از ايالت مريلند نيز گفت: "اگر شما در اين كشور زند گى مي‌كنيد و فرزندان خود را بزرگ كرده‌ايد و ماليات مى دهيد، شما آمريكايى هستيد".

 "جورج بوش" رييس جمهورى آمريكا پس از رد لايحه حمايت از مهاجران در مجلس تحت كنترول جمهوريخواهان، د مكراتها را متهم كرده بود كه مانع تصويب چنين لايحه‌اى شده‌اند. حضور گسترده سناتورها و نمايند گان د مكرات در تظاهرات و سخنراني‌هاى آتشين آنان در حمايت از مهاجران، در حقيقت اين تظاهرات را به ميدان رقابت سياسى دو حزب عمده آمريكا نيز تبد يل كرده بود كه قرار است چند ماه ديگر روى در روى يكديگر شانس خود را براى كسب آراى مردم در انتخابات آزمايش كنند. انتخابات مياندوره‌اى در آمريكا در اولين سه‌شنبه پس از اولين دوشنبه ماه نوامبر هر سال ميلادى كه شماره آن زوج باشد، برگزار مي‌شود.  انتخابات مياندوره‌اى براى تمام   ۴۳۵كرسى مجلس نمايند گان ،  ۳۳يا ۳۴ كرسى از يكصد كرسى مجلس سنا و   ۳۴ ايالات از مجموع  ۵۰والي  ايالت هاى آمريكا برگزار مي‌شود.  هم اكنون  ۲۳۱كرسى مجلس نمايند گان در اختيار جمهوريخواهان، ۲۰۲كرسى در اختيار حزب د مكرات و يك كرسى در اختيار گروه‌هاى مستقل است. يك كرسى نيز خالى است. از يكصد كرسى مجلس سنا، جمهوريخواهان با در اختيار داشتن  ۵۵ كرسى در برابر ۴۴كرسي، اكثريت را در مقابل حزب د مكرات دارا هستند. يك كرسى به گروه‌هاى مستقل تعلق دارد. درانتخابات مياندوره‌اى  ۳۳كرسى مجلس سنا به راى گذاشته خواهد شد كه ۱۵كرسى آن در مجلس فعلى به حزب جمهوريخواه، ۱۷كرسى به حزب د مكرات و يك كرسى نيز به گروه‌هاى مستقل تعلق دارد.

همچنان بوش رييس جمهورى آمريكا قصد دارد، به منظور جلوگيرى از ورود مهاجران غير قانونى، حدود ۶ هزار سرباز گارد ملى را مأمور حفاظت از مرز مشترك با مكزيك كند. وى در نطقى كه از طريق تلويزيون پخش شد گفت كه بسيج گارد ملى تا زمانيكه مرزبانان خود قادر به حفاظت از اين مرزها باشند،‌ ادامه خواهد يافت. بوش هراس دولت مكزيك از نظامى‌گرى در مرز مشترك را بيمورد خواند. طبق برآوردها تنها در سال گذشته دست كم ۵۰۰ هزار مهاجر غير قانونى از طريق مرزهاى جنوبى وارد آمريكا شدند. هزينه برنامه حفاظت از مرزها حدود دو ميليارد دالر تخمين زده شده است.

بوش درنطق تلويزيونی در يکی از پربيننده ترين ساعات روز اعلام کرد قصد دارد 2 ميليارد دالر و 6 هزار سرباز گارد ملی را برای جلوگيری از ورود مکزيکی های جويای کار به آمريکا به مراقبت از مرز مکزيک بگمارد. فاکس رئيس جمهور مکزيک اين اقدام را ميليتاريزه کردن مرزها خواند.  دولت آمريکا در حالی راه ورود کارگران مکزيکی به آمريکا را می بندد که بيش از دو دهه با تلاش برای برداشتن هرنوع مرز و مانع بروی سرمايه اقتصاد آمريکای لاتين و مرکزی را به بحران کشيده و شورش کنونی عليه آمريکا در اين کشورها در واکنش به فلاکت ناشی از آن است.
بوش با اقدام خود مبنی بر بلند کردن ديوارها به روی مهاجران با يک تير چند نشان ميزند.
اول
: با تکيه بر نژاد پرستی و تحريک احساساتی که معروف به خواست , مرد سفيد آمريکايی, است، آراء بخشی از آمريکايی ها را برای انتخابات آينده جلب ميکند. نژاد پرستی اکنون به کارت برنده در انتخابات هاتبد يل شده است. بوش در نظر دارد بعد از بستن مرزها و با نزد يک شدن به انتخابات با ارائه تسهيلات به مهاجرانی که هم اکنون در آمريکا هستند ولی از اوراق رسمی محرومند، آرای آن ها را نيز جلب کند يعنی همان سياست تفرقه اندازی بين مهاجران.
دوم
: بوش با برگماری يک جنرال ارتش به رياست سيا يک بخش مهم د ستگاه دولت مد نی را زير نظارت دستگاه نظامی و پنتاگون قرار داد، با اين کار فضا را برای رسميت دادن به د خالت ارتش در امور غيرنظامی مساعد می کند.
سوم
: در پاسخ انتقادات مبنی بر ميليتاريزه کردن مرزها، بوش گفت ارسال سربازان گارد ملی موقتی و به عنوان چاره فوری است و قرار است اين سربازان با مقاطعه کاران بخش خصوصی تعويض شوند. پيوند دادن مستقيم مقاطعه کاران به بازاری که در اثر جنگ، لشکرکشی و ديوار کشی به روی انسان ها، ساختن زندان ها، حتی شکنجه و بازجويی بوجود می آيد يکی از اصول سياست محافظه کاری جديد است که هر نوع مرز بين سياست و اقتصاد را از بين برده است و رسوايی ابوغريب ، جنايات گونتانامو، زندان هاي مخفي سيا درکشورهاي مختلف ، ظلم وبربريت درزندانهاي بگرام وقندهار ، کشتارمردم بي کناه وبي دفاع دربمباردمان افغانستان وعراق گوشه ای از پرده را در اين مورد بالا زد.

زند گي درکشورهالند

زندان  Schiphol Halmmeer که در نزديکی آمستردام واقع شده است و بيش از 350 نفر از افرادی که غير قانونی وارد هالند شده بودند نگه داری می شد نيمه شب 26 اکتبر دچار آتش سوزی شد. اين آتش سوزی از حال شماره 24 شروع و سپس به قسمت های ديگر سرايت نمود. آتش سوزی باعت کشته شدن 11 نفر مهاجر و مجروح شدن 15 نفر شد ه بود. اين آتش سوزی تا ساعت 3 صبح ادامه داشته است.  به خاطر نداشتن سيستم امنيتی و حفاظتی درست و باز نکردن به موقع درب سلولها تعداد زيادی از زندانيان کشته شدند  .  بنا به کفته زندانيان، در مرحله اول نگهبانان آتش سوزی را در زندان رد کرده بودند ولی در اثر فشار و فرياد زندانيان آنان مجبور می شوند که درب سلولها را يک به يک باز نمايند تا زندانيان فرار نکند. علت کندی کار و نداشتن امکانی که اتومات تمام در ها باز شود از عوامل کشته شدن اين زنداني بود.
 هزاران نفر هالندی با امضاء طومارهای اينترنيتی خود را برای به داد گاه کشيدن وزير مهاجرت و عدليه در رابطه با سوختن 11 نفر پناهنده غير قانونی در زندان Shohola  تنفرشديد خويش را ازسياست هاي دولت وشهرداري هاي هالند ابرازنمودند . شورای شهر Haarlemmermeer که مسئوليت دادن جواز ساختن اين زندان را به وزرات عد ليه را داشت اعلام نمود بنابر شواهد و بازديد های مسئولين شهرداری در گذشته، چون مسئولين اين زندان نتوانسته اند مسائل امنيتی اين زندان را تامين نمايند اين زندان برای هميشه بسته خواهد شد.  آنان گفتن ديگر نمی خواهند شاهد مسائلی باشند که در 27 اکتبر اتفاق افتاد.  وزرات عدليه در يک عکس العمل به تصميم شورای شهر، اين تصميم را غير قابل قبول دانستند.  لازم به توضيح است که در هالند شهرداری هر منطقه در رابطه با دان جواز قدرتش از وزرات خانه ها بالاتر می باشد.

در سال 1999 کميته ضد شکنجه اروپائی برعليه رفتار بيرحمانه و غير انسانی دولت هالند نسبت به زندانی کردن پناهجويانی که آسيب روحی و روانی دارند، هشدار داده بود. اين کميته از " عمل کرد بی رحمانه و غير انسانی " دولت هالند در رابطه با کنوانسيون ضد شکنجه اظهار شکايت کرده بود.
در رابطه با زندانی کردن به مدت نامعلوم (مدت زندان را به زندانی اعلام نمی کنند) يک پناهنده که در کشورش شکنجه شده بود، کميته ضد شکنجه اعلام می کند:
 " اين حقيقت که چنين کسی را به مدت نامعلومی در زندان حبس کنيد، می تواند تاثير ويرانگری بر سلامت روحی و روانی او بجای بگذارد. اين معامله ايست غير انسانی و ستمگری بيکران."  تعدادی از زندانيان که از فاجعه آتش سوزی جان سالم بدربرده اند قبلا در کشورهايشان در زندانها شکنجه شده بودند. عفو بين الملل در اعلاميه خبری که اخيرآ منتشر کرده، بر اين باور است که مورد هر واقعه ای که موجب زخم روحی و روانی شود، قابل کار برد است . از جمله آتش سوزی در زندان اخراج جبري مهاجرين  را می توان در اين چهارچوب به حساب آورد.

باوجود اين همه جرم وجنايت که درهالند برعليه مهاجرين وجوددارد . پارلمان هالند با تصويب قانون اخراج پناهندگان حتی اگر جواب مثبت داشته باشند به پيشنهاد خانم فردونگ وزير مهاجرت دولت د ست راستی هالند جواب مثبت داد. با تصويب اين درخواست و قانونی شدن آن، دولت هالند می تواند هر پناهنده ای که کوچکترين کار خلاف انجام دهد حتی اگر جواب داشته باشد و از جواب مثبت آن سه سال نگذشته باشد از کشور اخراج نمايد.  تمام احزابی که دولت را تشکيل می دهند از اين لايحه حمايت نمودند.

احزاب کارگر، سوسياليست، چپ سبز و مسيحيان متحد با آن به مخالفت پرداختند و از آن به عنوان قانون يک بام و دو هوا نام بردند.  بعضی از نمايندگان د ست راستی مجلس خواستار اين بودند که تا آخر عمر اگر خارجيان در هالند کار خلاف نمايند پس از رفتن به زندان حتی اگر مليت هالندی هم داشته باشند از کشور اخراج نمايند. اما اکثريت نمايندگان با اين پيشنهاد مخالف بودند و طرح آنان به تصويب نرسيد.

همچنان در يکی از شهر های جنوبی هالند Nijmegen يکی از فعالين چپ سياسی بنام Louis Sévèke بطرز مشکوکی بقتل رسيد.  Louis Sévèke که 41  سال داشت، فردی محبوب و ارزشمند بود که در مقابل اجحافات سيستم حقوقی هالند قد علم کرده بود. وی تمام زندگيش را صرف رسيدن به ايدآلها و آرمانهايش که جامعه ای برابر، برادر و عاری از هر گونه اجحاف حقوق انسانی بود کرد. قويترين نقطه قوت لوئيز افشای اطلاعاتی در رابطه با عملکردهای نادرست سيستم های امنيتی و قضائی کشور هالند بود که به مذاق حمکرانان و دولتمندان هالند خوش نمی آمد.  لوئيز فردی سرشناس، فعال و خواهان سيستمی عدالت جو بود که حقوق شهروندی برابر را برسميت بشناسد و برای آزادی های فردی ارزش قائل شود.  وي  در نزديکی محل زند گيش با شليک دو گلوله به قتل رسيد.

اسپانياومهاجرين

نمايندگان كشورهاى جنوب اتحاديه‌ى اروپا در زمينه‌ى مبارزه با مهاجرت غير قانونى بخصوص از كشورهاى آفريقايى به اروپا به توافق رسيدند. وزراى امور خارجه‌ى فرانسه، اسپانيا، پرتگال، يونان، ايتاليا، قبرس و مالت پس از نشست خود اين خبر را اعلام كردند. به گفته‌ى آنان، قرار است نظارت بر درياى مديترانه از طريق تقويت نيروهاى گشتى بهبود يابد. همچنين قرار است همكارى‌هاى عمرانى با كشورهاى مبد‌أ اكثر مهاجران غير قانونى تنگا تنگ ‌تر شود. مذاكرات كشورهاى اروپايى در واكنش با واقعه تاسف‌ انگيزي

 تنشهاي روزافزون درکشور بلجيم

کشورهای اروپايی به تنهايی 3 ميليون نفر جابه جا شده درونی (IDPs) دارد، يعنی کسانی که در اثر جنگ داخلی و پاکسازی ها از خانه و کاشانه خود آواره شده اند و حتی به عنوان پناهنده هم به رسميت شناخته نمی شود. در جهان 25 ميليون IDPs وجود دارد. اين آمار را در گزارش که سازمان ملل منتشر کرده است می بينيم. گزارش يادآوری کرده است که اين ها مردم فراموش شده جهانند که در شرايط بسيار فاجعه باری زندگی می کنند. به علت آن که اين ها پناهنده محسوب نمی شوند، حتی شامل کنوانسيون سازمان ملل هم نمی شود. گزارش مزبور بر بی خانمان شده های کشورهای عضو پيمان امنيت و همکاری اروپا OSCE متمرکز است. اين هم چند آمار ديگر از اين گزارش:  در کشورهای OSCE ترکيه با يک ميليون جا به جا شده - عمدتا کرد از بخش های جنوب شرقی مقام اول را دارد.  فدراسيون روسيه 360000 جابه جا شده عمدتا چچن دارد که گزارش افشا می کند آن ها را عليرغم شرايط خطرناک تحت فشار قرار داده اند که برگردند.  آذربايجان بيش از نيم ميليون جا به جا شده به علت منازعات داخلی دارد که نمی توانند به خانه خود برگردند.  بوسنی هرزه گوينا323 هزار جا به جا شده دارد که عمدتا در حاشيه جامعه زندگی می کنند. سال گذ شته

 پس ازا فشا شدن خبر اخراج تند تر پناهنده گان که از بلجيم  پاسخ منفی گرفته ا ند ، گروه های گوناگونی از پناهنده گان  در سراسر بلجيم  د ست به اعتصاب و راهپيمايی زدند.  در شهر بروکسل بيش از ۱۰۰ پناهنده در کمپ پتی شاتو (Klein Kasteeltje) د ست به اعتصاب زدند و از خوابيدن در اين مرکز نگهداری پناهنده گان  سرباز زدند.  اين پناهنده گان  ادعا ميکنند که از نخستين روزهای ماه اگست تا کنون بيش از ۶۰ پناهنده که همچنان منتظر تصميم محاکم بلجيم  در مورد دوسيه ی خود بوده اند سرزده و بدون آگاهی قبلي از اين کشور با هواپيما اخراج شده اند.  همچنين گزارش ميرسد که بيش از ۵۰ پناهنده که در کمپ پناهنده گان  شهر Jumet زندگی ميکردند در کليسای Saint-Christophe شهر Charleroi تحصن نموده اند.  کانال تلويزيونی فرانسوی زبان بلجيم  RTBF در يک گزارش تلويزيونی به مردم نشان داد که در بين اين تحصن کنندگان کودکان زيادی از جمله يک نوزاد چند هفته ای هم وجود دارد.  اين پناهنده گان پس از آن تصميم به ترک کمپ و تحصن در کليسا گرفتند که پوليس برای اخراج يک پناهنده آفريقايی قدم به اين کمپ گذاشت.  اين مرد که درخواست پناهند ه گی او رد شده بود از محاکم کشور بلجيم (Raad Van State  Conseil d'etat) درخواست فرجام نموده بود ولی پوليس بدون توجه به اين نکته او را از بلجيم اخراج نمود.

 بر اساس هماهنگی تازه ی اداره ملی پناهند ه گان بلجيم (Fedasil) و سرويس مهاجرت اين کشور (DVZ) پوليس ميتواند پناهنده گان  را پس از دريافت پاسخ منفی از کميساريای عالی پناهند ه گان بلا فاصله اخراج کند و از اين پس نيازی نيست که آنها از محاکم فرجام خواهی کنند.  اداره مهاجرت بلجيم  DVZ بدون توجه به هر انتقادی رسما اعلام کرد که تنها سياستهای دولت را بر اساس قوانين موجود اجرا ميکند و مسئوول درست يا غلط بودن اين سياستها و قوانين نيست.  اين اداره همچنين تاکيد کرده که درخواست فرجام در محاکم کشور به هيچ وجه دليلی برای ماندن در بلجيم  نيست و پوليس ميتواند بلا فاصله کسانی که پاسخ منفی ميگيرند را از اين کشور اخراج کند.  فعالان حقوق پناهند ه گی و از جمله Ruben Vandevyvere از کانون VAK دولت بلجيم  را به تزوير و دورويی متهم کرده اند و مدعی شدند در زمانی که قانون برای مردم حق اعتراض و فرجام خواهی در محاکم را در نظر گرفته پس چرا پوليس پناهند ه گان را اخراج ميکند؟.

)استفاده ازمنابع خبري . (

من آن ابرم كه مي آيم ز دريا
 روانم در به در صحرا به صحرا
 نشان كشتزار تشنه اي كو
 كه بارانم كه بارانم سراپا
.

 

نه ره پيدا نه چشم رهگشايي
نه سوسوي چراغ آشنايي
گريزي بايدم از دام اين شب
نه پاي اي دل نه اسب بادپايي
.

 

نسيمم رهروي بي بازگشتم
 غبار آلودگي اين سرگذشتم
سراپا ياد رنگ و بوي گلها
 دريغا گو غريب كوه و دشتم
.

)اشعاراززنده ياد کسرايي )

 

 


August 5th, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي